«نماینده» - ۱."دین آچسون" وزیر وقت خارجهی آمریکا در فاصلهی سالهای مصادف با وقایع ملی شدن صنعت نفت در ایران بود. وی در کتاب خاطرات خود، دو فصل تمام را به مناسبات ایران و آمریکا اختصاص داده است و در آن توضیحات مفصلی دربارهی اینکه کاخ سفید چه نقشههایی برای سرنگونی دولت مصدق و جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت طراحی کرده بود، ارائه میدهد. به موازات اقدامات آمریکا، دادگاه لاهه نیز که زیر فشار آمریکا قرار داشت، رأی بر ممنوعیت ملی شدن صنعت نفت ایران میدهد. ۴ روز بعد از این حکم، ترومن، رئیسجمهور وقت آمریکا از ایران میخواهد که حکم دادگاه لاهه را بیچون و چرا بپذیرد. ایران اما این رأی را نپذیرفت و آن را غیرمنطقی و خلاف منافع ملی برشمرد. در عوض، آمریکا که جدیت ایران در ملی شدن نفت را دید، دست به تحریم اقتصادی ایران زد. مقامات کاخ سفید شرکتهای غربی را ملزم کردند که نفت ایران را به هیچوجه نخرند. در نتیجه، استخراج نفت ایران بهطور کامل قطع شد. همزمان دولت انگلیس نیز داراییهای ایران را مسدود کرد. سرانجام نیز آمریکاییها با طراحی کودتا علیه دکتر مصدق، دولت او را به زمین زدند و ملی شدن صنعت نفت نیز در هالهای از ابهام قرار گرفت.
۲. در اولین روز سال ۹۲ بود که رهبر انقلاب به رسم همیشگی، در حرم رضوی حضور یافتند و مسائل کلان و مهم کشور را با مردم مطرح کردند. از جملهی آنها، موضوع مذاکره با مقامات آمریکایی بود: «مسئولین بلندپایه و میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتوگوهای ۱+۵ که دربارهی مسائل هستهای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث کنند. من به این گفتوگوها خوشبین نیستم.» آنگاه ایشان برای اثبات مدعای خود، به "تجربههای تاریخی" مردم ایران اشاره میکنند و میفرمایند «تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتوگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راهحل منطقی دست پیدا کنیم، منظورشان از گفتوگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید.» هشت ماه بعد از آن، یعنی همان روزهایی که تازه مذاکرات هستهای به شکل جدیدش آغاز شده بود، رهبر انقلاب با تأکید مجدد بر عدم خوشبینی به نتیجهی مذاکرات فرمودند: «من فکر نمیکنم [از] این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید.»(۱۳۹۲/۰۸/۱۲) آنچه مسلم است هدف و انتظار اصلی مردم از مذاکرات، لغو تحریمها و متعاقب آن، بهبود وضع معیشتی و اقتصادی بود. اما حالا که چند ماه از امضای سند برجام میگذرد، مقامات آمریکایی در بیان و عمل چنان میکنند که نتیجهاش این باشد که «اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید.»(۱۳۹۵/۰۱/۰۱)
حتی بی. بی. سی نیز دربارهی فشار کاخ سفید بر بانکهای آمریکایی و غربی مبنی بر عدم معامله با ایران مینویسد: "در حال حاضر بانکهای امریکایی حق ندارند با ایران معامله داشته باشند، بانکهای خارجی نیز در عمل نمیتوانند به دلار با ایران معامله کنند، زیرا دلار آنها باید از سیستم مالی امریکا عبور کند. این ممنوعیت فشار قابل توجهی بر ارتباط مالی ایران و سایر کشورها وارد آورده است. " موگرینی رئیس اتحادیهی اروپا میگوید که "دولت اوباما را برای پایان دادن به این بن بست تحت فشار قرار داده است. " رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نیز اعلام میکند: "سال آینده و با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا، باید تا جایی که امکانپذیر است بسیاری از این امتیازاتی که اوباما به ایران داده را پس گرفت. " شاید همین اقدامات و اظهارنظرها بود که موجب شد وزیرخارجهی ایران نیز به شدت از این موضوع انتقاد کرده و در مصاحبه با نشریهی آلمانی اشپیگل چنین بگوید که "ما بیش از ۳۰ ماه فشردهترین مذاکرات را انجام ندادهایم که الان بخواهیم با یک سند توخالی مواجه باشیم. " یا رئیس کل بانک مرکزی کشورمان در گفتوگو با شبکهی بلومبرگ تاکید کند که "برجام تاکنون تقریباً هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته است. "
۳. رفتار آمریکاییها در طول شصت سال گذشته، هیچگونه تغییری نکرده است. آنها همانگونه که از ملی شدن صنعت نفت ایران ممانعت کردند، اگر میتوانستند از دستیابی ایران به فناوری هستهای نیز جلوگیری میکردند. حتی «اگر به آنها رو بدهیم فردا سر مسائل زیستفناوری و نانو و مسائل علمی دیگر هم بازی درمیآورند و اشکالتراشی میکنند.»(۱۳۹۵/۰۲/۰۱) آمریکا همان آمریکا است با همان خوی استکباری و سلطهطلبی. معلوم است که با چنین موجودی هیچگاه نمیتوان به نتیجهی معقول دست یافت. حالا شاید بهتر میتوان حکمت آن عدم خوشبینی رهبر انقلاب به مذاکرهی با آمریکا را فهمید. "تاریخ" درسهایی برای امروز است.
گذشته چراغ راه آینده است و سیاستمدار هوشیار کسی است که از دل تجربههای گذشته، "مسیر درست" را برای آینده پیریزی کند. «من مکرّر در دوران همین مذاکرات هستهای گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد. حالا هم ملاحظه میکنید و میبینید؛ حرفهایی که میزنند، اظهاراتی که میکنند و عملکردی که نشان میدهند، کاملاً امضای آن حرفی است که بنده آنوقت میزدم.»(۱۳۹۵/۰۱/۱۸) شاید از همین رو بود که سه ماه بعد از تنفیذ حکم ریاست جمهوری یازدهم، رهبر حکیم انقلاب در خصوص مذاکرات تصریح کردند که «با تلاشی که دولت محترم و مسئولین کشور دارند انجام میدهند، ما موافقیم. یک کاری است، یک تجربهای است، احتمالاً یک اقدام مفیدی است؛ این کار را انجام بدهند، اگر نتیجه گرفتند که چه بهتر، امّا اگر نتیجه نگرفتند، معنایش این باشد که برای حلّ مشکلات کشور بایستی کشور روی پای خودش بایستد.» همین راهبرد، امروز نیز روشنگر راه درست است: اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل.
نظر شما